براي حامد ملك( به بهانه نظرات متن آخر نيك آيين):
فرزند، چند گاهي است كه وبنوشته هايت را مي خوانم. (از وقتي نيكي لينكت كرده) اعتراف مي كنم كه كم مي فهمم كه چه مي نويسي. اما چرا با اين حال همچنان مي خوانم:
1- براي اينكه تخلصت حامد پاپتي است. و اين پاپتي بودن در حالت عادي مساله مهمي نيست اما وقتي كه متونت را مي خوانم در كنار اين پاپتي بودن معناي جديدي پيدا مي كند. انگار با ديوژن خم نشين يا يحياي تعميد دهنده ديوانه طرفم. كه البته از هر دوي آنها بهتر است.
2- دوم اينكه اخيرا در باب اينكه عموي سرجوخه زاده اي(به قول زنش) يا خاله اش براي خودت تشكيك شده بود كه باز هم جاي تقدير دارد و اصولا شيخ به كساني كه اشكشان دم مشكشان است ارادت دارد.
3- دلم مي خواهد ببينم اين جنون مهيبي كه توي نگهدارخانه عريان كرده اي به كجا مي رسد. كم مي فهمم كه اين قفس فرشتگان قرار است چه كار كند اما برايم در عالم شيخوخيت جالب است كه جوانها تخيلاتشان را به پرواز در بياورند.
4- نمي فهمم چه مي گويي براي اينكه انگار يك شعر ايتاليايي را با مترجم گوگل به فارسي برگردانده اند. برادر عيب از فارسي شماست. اما جالبش اين است كه مثل يك چيستان مي توانم براي خودم بنشينم و حدس خودم را بزنم و عاقبت حالي ببرم.
5- "نمي فهمم" به اين معنا نيست كه "حس" نمي كنم. اميدوارم فرق اين دو را بداني.
اما چرا اين را مي نويسم:
1- اين سارا كماندو(بانو اره) هر جا كه مي رويم به پاچه گزيدن ما مبادرت مي كند. اخيرا در جايي كه نه كسي كاري به او داشته نه دخلي به او دارد برگشته باز به گندزباني. عرض كرده كه براي شما متاسف مي شد اگر من دركتان مي كردم.
2- سوالم از شما اين است كه آيا خودتان هم از اينكه بنده دركتان كنم متاسف خواهيد شد؟ و آيا داريد تعمدا به زبان رمز مي نويسيد كه بنده نفهمم و كد رمزش را داده ايد به خانم پارسي!
3- بنده دلم مي خواهد بدانم با چه كسي طرفم و به چه كسي لينك داده ام. نه اينكه فقط به آدمهاي موافق لينك مي دهم. نه. اما بايد بدانم طرف چه جور آدمي است. يعني از اين آدمهايي است كه نياز به مدافعي از ارهسانان داشته باشد يا خودش مرد شده كه حرفش را بزند.
4- عرض كردم كه با حدس و گمان مي فهمم منظورتان را. ازتان خواهشمندم كه به طور شفاف و مثل يك مرد بفرماييد كه نوشته هايتان بيشتر به حدسيات بنده نزديك است يا به ادراك عميق سارا خانم رجبي!
5- واقعا اين سوال برايم مطرح است كه از نظرهايي كه اين خانم برايتان مي دهد چندشتان نمي شود؟ بنده كه چند وقتي است خوشبختانه فقط با فحاشي هايش طرفم كه انصافا از ادراكاتش قابل تحمل تر است.
تكمله: مي دانم در وضعيت بدي قرارتان داده ام. اما شيخ الشيوخ خاصيتش اين است كه با كسي تعارف ندارد همه چيز را مي ريزد روي دايره. فحش را هم راحت تر از تملق تحمل مي كند. شما هم مختاريد كه همان تملق را انتخاب كنيد. ما هم قول مي دهيم فحشتان ندهيم. اما اگر جواب ندهي لينكت را به جرم بزدلي حذف مي كنم.
پي نوشت: از قديم گفته اند نبايد با خوك كشتي گرفت. كثيف مي شوي اما بدتر اينكه خوك از اين كار لذت مي برد. اما خوب اين مساله براي مردم معمولي است. شيخ الشيوخ را عطوفت به درجه اي است كه لذت خوكان را هم به لذت خود اقدم مي داند.
فرزند، چند گاهي است كه وبنوشته هايت را مي خوانم. (از وقتي نيكي لينكت كرده) اعتراف مي كنم كه كم مي فهمم كه چه مي نويسي. اما چرا با اين حال همچنان مي خوانم:
1- براي اينكه تخلصت حامد پاپتي است. و اين پاپتي بودن در حالت عادي مساله مهمي نيست اما وقتي كه متونت را مي خوانم در كنار اين پاپتي بودن معناي جديدي پيدا مي كند. انگار با ديوژن خم نشين يا يحياي تعميد دهنده ديوانه طرفم. كه البته از هر دوي آنها بهتر است.
2- دوم اينكه اخيرا در باب اينكه عموي سرجوخه زاده اي(به قول زنش) يا خاله اش براي خودت تشكيك شده بود كه باز هم جاي تقدير دارد و اصولا شيخ به كساني كه اشكشان دم مشكشان است ارادت دارد.
3- دلم مي خواهد ببينم اين جنون مهيبي كه توي نگهدارخانه عريان كرده اي به كجا مي رسد. كم مي فهمم كه اين قفس فرشتگان قرار است چه كار كند اما برايم در عالم شيخوخيت جالب است كه جوانها تخيلاتشان را به پرواز در بياورند.
4- نمي فهمم چه مي گويي براي اينكه انگار يك شعر ايتاليايي را با مترجم گوگل به فارسي برگردانده اند. برادر عيب از فارسي شماست. اما جالبش اين است كه مثل يك چيستان مي توانم براي خودم بنشينم و حدس خودم را بزنم و عاقبت حالي ببرم.
5- "نمي فهمم" به اين معنا نيست كه "حس" نمي كنم. اميدوارم فرق اين دو را بداني.
اما چرا اين را مي نويسم:
1- اين سارا كماندو(بانو اره) هر جا كه مي رويم به پاچه گزيدن ما مبادرت مي كند. اخيرا در جايي كه نه كسي كاري به او داشته نه دخلي به او دارد برگشته باز به گندزباني. عرض كرده كه براي شما متاسف مي شد اگر من دركتان مي كردم.
2- سوالم از شما اين است كه آيا خودتان هم از اينكه بنده دركتان كنم متاسف خواهيد شد؟ و آيا داريد تعمدا به زبان رمز مي نويسيد كه بنده نفهمم و كد رمزش را داده ايد به خانم پارسي!
3- بنده دلم مي خواهد بدانم با چه كسي طرفم و به چه كسي لينك داده ام. نه اينكه فقط به آدمهاي موافق لينك مي دهم. نه. اما بايد بدانم طرف چه جور آدمي است. يعني از اين آدمهايي است كه نياز به مدافعي از ارهسانان داشته باشد يا خودش مرد شده كه حرفش را بزند.
4- عرض كردم كه با حدس و گمان مي فهمم منظورتان را. ازتان خواهشمندم كه به طور شفاف و مثل يك مرد بفرماييد كه نوشته هايتان بيشتر به حدسيات بنده نزديك است يا به ادراك عميق سارا خانم رجبي!
5- واقعا اين سوال برايم مطرح است كه از نظرهايي كه اين خانم برايتان مي دهد چندشتان نمي شود؟ بنده كه چند وقتي است خوشبختانه فقط با فحاشي هايش طرفم كه انصافا از ادراكاتش قابل تحمل تر است.
تكمله: مي دانم در وضعيت بدي قرارتان داده ام. اما شيخ الشيوخ خاصيتش اين است كه با كسي تعارف ندارد همه چيز را مي ريزد روي دايره. فحش را هم راحت تر از تملق تحمل مي كند. شما هم مختاريد كه همان تملق را انتخاب كنيد. ما هم قول مي دهيم فحشتان ندهيم. اما اگر جواب ندهي لينكت را به جرم بزدلي حذف مي كنم.
پي نوشت: از قديم گفته اند نبايد با خوك كشتي گرفت. كثيف مي شوي اما بدتر اينكه خوك از اين كار لذت مي برد. اما خوب اين مساله براي مردم معمولي است. شيخ الشيوخ را عطوفت به درجه اي است كه لذت خوكان را هم به لذت خود اقدم مي داند.