تو رو خدا جلوی مردم رو نگیرید بذارید انقلاب کنند یا گنج قارون نمی خوام مال فراوون نمی خوام!


نخود، لوبيا، پياز، گوشت گردن يا دنده، ليمو عماني، سيب زميني شسته شده پوست نكنده، بعضي وقتها گوجه فرنگي.
ريحان سبز و قرمز و ترشي ليته و سنگك و پيازي كه با مشت مي شكنيم به كنار. همان مخلفات بالا را در نظر بگيريد عجالتا كه مغزتان هنگ نكند.
فرضش را مي كنيم كه نخود و لوبيا را از شب قبل خيسانده ايد و چند بار آبش را عوض كرده ايد كه نفخش را بگيريد.
همه مخلفات را با نمك و فلفل و زردچوبه سرآزير مي كنيم توي ديگ زودپز، درش را مي بنديم و گاز را روشن مي كنيم. يك ساعتي كه بگذرد صداي فس فسي بلند مي شود. اگر زودپزتان از اين تفالهاي فرد اعلا نباشد مثلا از اين تخم مرغي هاي چدني عهد ما باشد بايد گه گداري برويد بالاي سرش كنترل كنيد كه پوست نخود و لوبيا و سيب زميني جلوي راه سوراخ سوپاپ مزبور را نگرفته باشد. بعضا بايد با نوك چنگال سوپاپ را كمي بالا بياوريد كه بخارات اضافي خارج بشود.
گرسنه تان شد؟ رگ فردين‌تان بيرون زد؟ مي دانيد چرا اين كارها را مي كنيد؟ تا به حال مجبور شده ايد آب گوشت ماليده شده به سقف آشپزخانه را پاك كنيد؟ جاي تركشهاي روي كابينت، نخود و لوبياي ماليده به در يخچال، به كشته ها و زخمي ها كاري نداريم فعلا.
فيزيك كمي بايد بلد باشيد. اندازه ديپلم فقط. بيشتر كاري نداريم. آب توي زود پز مي جوشد. بعد بخار مي شود. بعد حجمش زياد مي شود بعد چون زودپز خيلي زورش زياد است فشار تويش بالا مي رود بعد نقطه جوش آب بالا مي رود. بعد آب غذا گرمتر مي شود و غذا زودتر مي پزد. اگر فشار زياد باشد زود پز مي تركد و آب گوشت شما هدر مي شود. براي همين سوپاپ اطمينان روي در زودپز مي گذارند. بخار اضافه سوپاپ را بلند مي كند و از سوراخ مربوطه فرار مي كند و جلوي تركيدن آب گوشت را مي گيرد.
پس پر واضح است كه سوپاپ اطمينان جهت خارج كردن بخار اضافه نامطلوب جهت جلوگيري از تركيدن آب گوشت مطلوب است.
لذا با توجه به عمق انديشه برخي از دوستان، لازم به ذكر است كه مقايسه سيد ممد اردكاني با سوپاپ اطمينان به دلايل علي حده كه به ذكر مثال در ذيل اين مرقومه به مشاهده حضار مي رسد، خلاف عقل سليم است:
1- فرض زعما بر اين است كه لزوما آب گوشت بايد بتركد،‌ خانم خانه با تركش مشاراليه به دو نيم بشود، بچه ها گرسنه بمانند و آقا در حسرت آب گوشت خون عيال و آب نخود را از ديوارها براي باقي عمر بزدايد و صرفا به همين دليل وجود سوپاپ اطمينان براي ديگ زودپز امري زايد است و سيد ممد خائني بيش نيست. چرا كه خانه اي كه هر از چند تويش زودپز نتركد اصولا اصلا حال نمي دهد و خيلي كسل كننده و اين جور حرفهاست. يعني بد است و ما كه خيلي كارمان درست است فقط توي كار تركاندن و اينجور چيزهاييم.
2- در سال 76 كه مثل 88، سال گاو بود (به طالع بيني چيني) مردم غيور ايران چنان خون در رگهايشان به جوش آمده بود و از جور و جفاي عل‌اكبر به ستوه آمده بودند كه هر آن امكان داشته كه سيل خروشان اعتراض مردم بنيان رژي‌م را بكند و خلاص وبراي همين بود كه آخ‌وندها اين سيد ممد را علم كردند كه جلوي اعتراضات در حال انفجار مردم را كه هر آن امكان داشت خطرناك تر بشود را بگيرند. درست است كه ملت آزاديخواه ايران در مورد تورم سي درصدي، دزدي صد ميليارد دلاري، وزراي متجاوز و بي سواد با مدارك تقلبي، رئيس جمهور ديوانه، تحريمهاي جفت و طاق شوراي امنيت، برداشتن سوبسيدها، كسري بودجه 200 درصدي، گشت ارشاد، تعطيلي نهادهاي مدني و همه اتفاقات دوست داشتني ديگري كه الان دارد مي افتد ككشان هم نمي گزد ولي دوازده سال پيش ممكن بود از شدت آزاديخواهي رژيم را سرنگون كنند كه سيد ممد آمد و جلويشان را گرفت. حالا يكي نيست كه بگويد حال كه شيخ بگاالملك اراداني كنده اي به اين كلفتي در سوراخ سوپاپ ملت ايران تپانده، چرا جايي نمي تركد.
3- سيد ممد آمد و با حرفهاي قشنگش مردم را فريب داد. ملت فهيم ايران كه سرانه سالانه مطالعه شان با احتساب نوشته هاي پشت كاميونها و آگهي هاي تخليه چاه و دعاي ندبه و ناله و نفله دو دقيقه در سال است، چنان از شنيدن مفاهيم آشنايي مانند جامعه مدني، گفتمان، تساهل و تسامح، گفتگوي تمدنها، آزادي هاي مدني، تكثرگرايي و پلوراليسم ديني، شايسته سالاري، مردم سالاري به وجد آمده بودند كه فكر كردند سيد ممد هم اندازه خودشان سواد و شعور دارد و وقتي مي گويد مردم سالاري يا تكثر گرايي مي فهمد چه مي گويد بعد مردم فهميدند كه نه اين آقا اصلا به هيچكدام از مباني فلسفه آشنايي ندارد نه كانت و هگل را مي شناسد نه برلين و اسپينوزا و ابو معشر بلخي و نيچه و ويتنشتاين را و فقط يك چيزهايي حفظ كرده و براي آنها بلغور مي كند و مي خواهد گولشان بزند كه دست به چيز.. اصلا ولش كن. اصولا ما همه چيزهايي را كه ياد گرفته ايم از اول بلد بوديم فقط نگفتيم كه ريا نشود.
4- ديديد نزديك بود ما دوزاده سال پيش رژيم را سرنگون كنيم بعد سيد ممد آمد گفت برو بچ دست نگه داريد شما خودتونو خسته نكنيد شما منو انتخاب كنيد بعد من خودم رژيم رو سرنگون مي كنم. بعد مي گم ضيا بيايد برايتان توي كاخ رئيس جمهوري رينگو و حسني بده بد بد بخواند و ما را هم اوس مسعود و بر و بچ عراقي اش بيايند اعدام كنند. چطوره؟ موافقين؟ از فردا مي تونيد ك‌و‌ن لخت بيايد تو خيابون، حشيش آزاده، اگر هم من رئيس جمهور شدم نظام پادشاهي اعلام مي كنم و خودم را خلع مي كند. آقا رو هم مي دم هر كاري دوست داشتين باهاش بكنيدو بعد مردم گول خوردند و در حالي كه چيزي نمانده بود ديگ بتركد از توي سوراخ اطمينان فرار كردند و نظان تثبيت شد.
5- قبل از حرف زدن فكر كنيد لطفا. سوپاپ اطمينان جايي كاربرد دارد كه بخاري باشد.
همه اينها را گفتم كه همان يك جمله آخر را بگويم. ولي گفتم زيادش كنم هم بعضي ها خرفهم بشوند هم اينكه سرانه مطالعه را بالا ببرم.

هیچ نظری موجود نیست: