زغال

رفتيم شراب گلابي انداختيم. يك سالي گذشته. توي باغ يكي از همين اراذل بود. دو تا از اين بشكه خيار شور گنده ها. حالا كه رسيده مردك الدنگ نمي گذارد بخوريم. مي خواهد خاك كند كه روز عروسي پسرش به خورد مهمانها بدهد. باز هم دوتا مشكل اساسي دارد. اول اينكه هنوز اصلا زن ندارد. دو اينكه باغ را فروخته. خانه اش هم آپارتمان است جايي براي خاك كردن ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: