ناموس!

1- الان یعنی سپاه پاسداران بخش خصوصیه؟ یعنی ارگان مسلح و مدافع نظام جمهوری اسلامی بخش خصوصی محسوب می شه. یعنی نظام جمهوری اسلامی هم یک نهاد خصوصیه؟
پس¬فردا می بینی سهام وزارت نفت رو نظام مقدس جمهوری اسلامی(سهامی خاص) خریداری می کنه و به حول و قوه الهی خصوصی میشه می ره پی کارش همه مون راحت می شیم.
2- شیخ می داند کسی نمی فهمد چه می گوید. از روی نظرهایی که می نویسند دستگیرش می شود. اما تا می آید دهان ببندد برهان الدین تنقیه اش می کند. زنگ می زند که مکلفی. سوخ بن منشور معترض است به اجبار شیخ المشایخ که در طریقت رندان "باید" نبوده پیش از این، ز چه رو به بدعتی یا شیخ. برهان الدین اما معتقد است که "باید نداشتن" هم خودش یک جور "باید" است و "باید" شکستش. و از این فلسفیات که به عقل شما قد نمی دهد.
3- پسرخاله یکی از همین مریدان برهان الدین توی کمیته فیلطرینگ است. یک جایی شبیه همین. خلاصه که فیلترچی است. مغز متفکر است. نصف فیلطرشکنهایی که می بینید را خودش پیدا می کند و منتشر می کند. بعد از چند روز هم کشفشان می کند و می بندتشان. واسه این کارش هم پاداش می گیرد. توی کمیته یا هر چی که اسمش هست شایع شده که فلانی چشم عقاب دارد. سایت نامطلوب از زیر دستش در نمی رود. فیلطرشکن را روی هوا می زند. کلی وضعش خوب شده این چند وقته. ممکن است بشود رئیس معاونت راهبردی کمیته فیلطرینگ. روز قدس شیخمان خطابش می کند تا دیگر چرا آمدی نان خودت را آجر کنی. جوابش بغرنج¬ترین چیزی است که توی زندگی شنیده ام. "می گوید فیلطرچی هستم. بی¬¬ناموس که نیستم." قرار است توی تهیه منشور تعیین مصادیق جرائم اینترنتی هم مشاور باشد.
4- یکی از مریدان سوخ علیشاه که برای تلمذ علوم غیر انسانی ضاله مسافر ینگی دنیاست امروز زنگ زد که یکی از دانشجوهای لبنانی اینجا می خواست منو صدا کنه اما اسمم یادش رفته بود واسه همین از پشت سر داد زد احمدینجاد و من هنوز خودم رو نمی بخشم که چرا برگشتم!

۷ نظر:

دخترك گفت...

شوما كه از اول موضع مارا مشخص كرديد يا شيخ.......ما نميفهميم عقلمان هم قد نميدهد چون فقط شوما ميفهميد علي القاعده.........ولي خوب خوب اين باعث نميشود كه دلمان براي شوما تنگ نشده باشد

نیکی گفت...

این پسرخاله شیخ المشایخ مارا یاد خیلی کس ها انداخت. یاد خودمان هم انداخت. خوب که نگاه می کنم کم و بیش هرکداممان یک چیزی چی هستیم فقط حواسمان نیست. یا خودمان را می زنیم به حواس پرتی.

ته لق گفت...

ما هم از اوايلش دستگيرمان شده بود گوسپندي بيش نيستيم. جست و خيز الکي مي زديم. به قول بانو مي آمديم (مي‌ آييم و خواهد آمديم) ميکده محض عياشي و به اميد نوازش شيخ. بالاخره که کردن يک کار بهتر از نکردنش است. يعني عمل است و بهتر از بي عملي است. شوما بگو محضر شيخوخيت نه جاي آزمون و خطاست. من مي گويم اگر ايني که الان شده نبود بهتر بود يا آنکه نبايد مي شده؟ نه! کدام بهتر بود؟!

ناشناس گفت...

یا حضرت شیخ الشیوخ:
تو کجایی تا من شوم چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
ای فدای تو همه بزهای من
ای بیاد تو همه هی هی و هیهای من


جاما سخن از دل ما میگویی
راستی در حلقه مریدان جنابعالی جای خالی هم هست؟

ناشناس گفت...

اِ اینجا چقد خوشگل شده....یه رنگی اومد تو جونش بابا...نشانه هایی از زندگی دیده میشه اینجا

لیلا گفت...

راستش از اول هم می دانستم اسمش خیانت نیست ولی هیچ اسم دیگری به ذهنم نرسید کلا هم قرار نبود موضوع اینقدر جدی باشد قرار بود آن چیزی که تنگش می زنم مهم باشد که شیخ با بدجنسی پیش بینی کرده، حالا هم کامپیوترمان سوخته ، سرجوخه درستش نمی کند و بنده با یک عدد لپ تاپ زغالی عهد نوباوگی سر می کنم و نمی توانم جنایت هایم را آپدیت کنم .اینجا هم خیلی خوشگل شده قبلی شبیه قبرستون بود ، کلا من با بی رنگی و سیاه و اینها مشکل دارم . دوست معماری دارم که از قضا کارش هم درست است ، توی بلاد کفر گفته افغانی ست ( البته از اینکه راستش را می گفت بهتر بود چون مال پل خاجوست )اصفهانی که نیستید ؟ دوست افغانی هم دارم که اینجا فوق می خواند ، اولی از طرف کشورش توی کابل توالت عمومی و مدرسه می سازد و دومی آنقدر برای انتخابات ما فعالیت کرد که نگو :)))) اینها رو به اون مریدتون بگین تا غصه نخوره که چرا برگشته

رضا گفت...

.

اشك ما رو درآوردي بااين پستت


.