واژه نامه اكسپرسيوفاشيسم

كاريكاتور:
كاريكاتور تصوير سياه و خون‌بار و خشني است كه از روي يك تصوير مضحك و بي محتوا كشيده شده و وحشت بر اندام نقاشان تصوير اصلي مي اندازد.

۵ نظر:

mo.mad گفت...

1. تعریف جامعی بود شیخ، خصوصن که آموزه ی "جهانی فکر کنید و لوکالی عمل کنید" کاملن در آن لحاظ بود.
2. ممنون از ثانیه های یک بار مصرف تان.
3. بند اول همان طور که حدس زدید مثبت بوده. درباره ی آن دوره ی از بدر به محاق هم باید تذکر بدهم که اصل بر حضور است نه مشاهده که با یک درجه تخفیف و احتساب بی ظرفیتی خودم به مشاهده با چشم غیر مسلح فروکاهیده است.

لیلا گفت...

کاریکاتور سرماخوردگی بی موقع و بی ربط است و حضور با بالگرد برای تنفیذ ! ( مال شما فاشیستی بود من لطیفشو کفتم :) ) در ضمن منم نفهمیدم اون روشنفکر جریانش چیه

ته لق گفت...

یک عده ای هم به آقا جواب داده اند: تو هم کاریکاتور روح اللهی پس.

تعریف برای آقا هم سازگارست. عجب زمانه ای شده حضرت والا (خوب گفتم؟ حضرت والا خوبه؟)

نیکی گفت...

هیچ کدام از اینهایی که این چند وقت بهمان گفتند اندازه این یکی زور بهمان وارد نکرده بود حضرت شیخ. مرهمی است بلاقتان در این دوره رمانه ناجور. غممان هم از روشنفکری نیست یا شیخ. اگر از فهم و منوری فکر بود که باید زودتر می فهمیدیم زمان آن طور که شما می گویید هست. همین جوری یکهو یک چیزهایی بیخ گلویمان را گرفت. الان هم حالمان دارد مرتفع می شود کم کم.

ممد ته لق گفت...

یا شیخ! بنده کاملن مستحضرم که هر مریدی جیره استفتائی دارد قدر منزلت و قرب به درگاه ملکوتی شوما. حقیر که گاهی از سر جوانی و بی خردی لقدپراکنی هم می کنم و خاطر حضرت والا مکدر می شود جای خود دارد و عتاب و تمشیت مستوجبم می گردد قبول.
لیکن به گاهی که حضورالناس در کوی و برزن تقلیل یافته و متعاقب آن اهرمن منشان سگ نشان چماق به دست و عربده کش فرصت نطق کشیدن به خلق الله نمی دهند دسته ای از مریدان حضرت به عادت دیرینه دست به چس ناله و فغان و زاری برده اند و از دستاوردها غافل شده اند. دلیل آوردن این عریضه تقریرات راه گشای ملوکانه و حکیمانه ی حضرت والا ذیل یکی از پست های حقیر بود که این تهور اخیر از سوی خلق الله را به چیزی ورای داشتن تخم و ریشه تفسیر نمودید.
حضرت والا! این شاگرد سراپا تقصیر و کاستی خوب به یاد می آورد مطلب دیگ و بخار و سوپاپ استاذ را در میکده ی پیشین. آیا اندیشه ی پویا و سیر سلوک عارفانه ی خداوندگار بلاغت و بلاقت دستخوش مکاشفات نوینی گشته یا خیر؟
اصولن ناامیدی و ناله و فغان در چنین شرایطی چه حکمی دارد؟